کمپین بین المللی دعا فقط برای یک نفر با تولیدات رسانه ای در زمینه ی ترویج فرهنگ مهدویت و انتظار فعالیت میکند

معنای وجه الله در دعای ندبه

معنای وجه الله در دعای ندبه

معرفت به نورانیت امام عصر (عجل الله فرجه)

به جز اسماء تکوینی که در دعای سمات اشاره شد اکنون وجود مبارک امام عصر (عج) است که با توسل به آن نام مقدس در مواقع اضطرار اگر از ته دل بر دشواری‌ها خوانده شود آسان گشته و هر دردی شفاء می‌یابد. زیرا آنانند «غِیَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکِینِ».
در دعای شریف سمات پس از اقرار به بزرگی و عظمت «اسماء الله»، خداوند را به جلال و عظمت وجه الله قسم می‌دهیم و می‌گوییم:
« وَ بِجَلالِ وَجْهِک الْکریمِ اَکرَمِ الْوُجُوهِ ».
«تو را به آن رخساره کریم تو که مکرم ترین و عزیزترین چهره هاست، قسم میدهم».
در دعای ندبه عرض می‌کنیم:
« أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ ؟ » «آن وجه الله که اولیاء به آن توجه می‌یابند کجاست؟ »
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: « إنَّ اللّه َ تَبارَکَ وتَعالى لَو شاءَ لَعَرَّفَ العِبادَ نَفسَهُ ، ولکِن جَعَلَنا أبوابَهُ وصِراطَهُ ، و سَبیلَهُ و «الوَجهَ الَّذی یُؤتى مِنهُ».
«اگر خدای متعال می‌خواست خودش را مستقیم و بدون واسطه به بندگانش می‌شناساند؛ ولی ما ائمه را درها و راه شناخت خودش قرار داد و ما جهت و سمتی هستیم که باید به آن رو کرد و از آن داخل شد».
حضرت امام صادق (ع) فرمودند:
«إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا وَ جَعَلَنَا عَیْنَهُ فِی عِبَادِهِ وَ لِسَانَهُ اَلنَّاطِقَ فِی خَلْقِهِ وَ یَدَهُ اَلْمَبْسُوطَهَ عَلَى عِبَادِهِ بِالرَّأْفَهِ وَ اَلرَّحْمَهِ وَ وَجْهَهُ اَلَّذِی یُؤْتَى مِنْهُ».
«همانا خداوند متعال ما را آفرید و خلقت ما را نیکو ساخت و صورتهای ما را تصویر کرد و آن را نیکو نمود و ما را چشم خود در میان بندگان قرار داد… و وجه و صورت خویش قرار داد که به وسیله آن می‌توان به او راه یافت».
حضرت امیرالمومنین (ع) دراین باره می‌فرمایند: « أنا وجه الله /من وجه خدا هستم».
برای روشن شدن مقصود از «وجه الله»، نکاتی در روایات مطرح گردیده که توجه به آنها می‌تواند به نورانیت مطلب بیفزاید. حضرت امام باقر (ع) در تفسیر آیه شریفه« کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ» می فرمایند:
« إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ یُوصَفَ بِالْوَجْهِ وَ لَکِنَّ مَعْنَاهُ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا دِینَهُ وَ الْوَجْهُ الَّذِی یُؤْتَی مِنْهُ».
«همانا خدا بزرگتر از آن است که بتوان او را به داشتن وجهی مانند وجوه مخلوقات توصیف کرد؛ بلکه معنای آیه این است که همه چیز از بین می‌رود جز دین خدا و راه و طریقی که انسان را به او می‌رساند».
تفسیر دیگری که معنای وجه الله را بیان می‌کند آن است که ابوحمزه ثمالی می‌گوید که از معنای این آیه سوال کردم، حضرت باقر (ع) فرمودند:
«مراد از وجه الله ما اهل بیت (علیه السلام) هستیم که باید بندگان خدا همه به سوی ما بیایند و به ما رجوع کنند».
این وَجْهُ اللَّهِ، اکنون، همان مهدی صاحب الزمان (عج) این است؛ زیرا اگر امامتی نباشد، دین هم نیست. فرمایشات ائمه اطهار (ع) در توضیح وجه الله در حقیقت ناظر به این مطلب است که دین صحیح را باید از طریق اهل بیت (علیهم السلام) به دست آورد. تنها راه مطمئن دستیابی به معارف اسلامی، اعم از تفسیر، فقه، اعتقادات و، باید از مسیر اهل بیت (علیه السلام) عبور کند، که پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله)، ایشان را هم پای قرآن و دروازه ورود به گنجینه دانش نبوی معرفی فرموده اند. از این روست که اسلام بدون ولایت، کارساز نیست. در این زمان طلایه دار این راه مطمئن، وجود مبارک ولی عصر ارواحنا فداه است و هر مسلمان حقیقت جویی باید هر صبح و شام ندبه کند که: «أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ» حضرت امام صادق (ع) نیز می‌فرمایند:
إن الله عزوجل خلقنا وجهه الذی یؤتی منه»«همانا خدای متعال ما را آفرید… سپس ما را وجه خویش قرار داد که به وسیله آن می‌توان به او راه یافت»
آن گاه پس از اقرار به رفعت و منزلت اسماء الله، خدا را این گونه قسم می‌دهیم: «وَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ [الْأَعْظَمِ‏] الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ وَ بِمَجْدِکَ الَّذِی تَجَلَّیْتَ بِهِ لِمُوسَى کَلِیمِکَ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی طُورِ سَیْنَاءَ
«خدایا، تو را به عظیم ترین اعظم‌ها و عزیزترین و گرامی ترین نام هایت قسم میدهم. به آن نور مجد و عظمت (محمد و آل محمد (ع) خود که به آن برای موسی کلیم (ع) در طور سینا تجلی کردی) ».
‌پژوهشی جالب
صاحب کتاب امامت و مهدویت، مرجع عالیقدر آقای صافی گلپایگانی، محقق و صاحب نظر در مباحث معرفتی درباره اهمیت شناخت اسماء الله الحسنی می‌نویسد: [۱] «درباره این حدیث که هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد؛ چون امام «کلمه الله العلیا» و «آیه الله العظمی» و «اسم اکبر الهی» است، کسی که این اسم را نشناسد، خدا را نشناخته است؛ چنانکه اگر کسی اسماء الحسنی را نشناسد، خدا را نشناخته است».
صفات فعلی خداوند متعال به وسیله اسماءالحسنی ظهور پیدا می‌کند و جمیع آنها متعلق به خداست با آن که ذات مقدس هم نیستند و قهرا حادث و مخلوق خداوند می‌باشند.
با این قاعده آن اسماء نیکو، خدانما هستند، نه غیرنما و از خود گزارشی ندارند؛ زیرا اسم، مسمی و موصوف نما میباشد که در کتاب حق تعالی از آنها خبر داده«والله الاسماء الحسنی. »
ایشان در صفحه ۳۳ مینویسد:
«امام اسم تکوینی «الولی»، «الحاکم»، «الهادی»، «العادل»، «العالم»، «القادر» است».
حال، این قدرت خاص حق تعالی در کجا و به وسیله چه کسی جلوه نموده است، آیا جز حضرات معصومین (علیهم السلام) کسی دیگر می‌تواند چنین قابلیتی داشته باشد و اینگونه مثل حضرت امیر (علیه السلام) ادعا کند که: «أنا قدرت الله عزو جل». من قدرت خدای عزوجل هستم».
بنابراین، وقتی حق تعالی می‌خواهد از خودش در جمیع عوالم هستی چیزی نشان بدهد و به وجود بیاورد و یا فیضی برساند، توسط قدرت خودش (محمد و آل محمد علیهم السلام) بروز می‌دهد. حضرت امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: «فبهم نظهر (یظهر) قدرته». [۲]
«خداوند متعال به سبب آنها (ائمه اطهار علیهم السلام) قدرت خود را آشکار کرد». در جای دیگر کتاب مینویسند: «ذوات مقدس چهارده معصوم (علیهم السلام)، اسماء تکوینی الهی هستند».
همان طور که اسمائی مثل الخالق، المعز، المذل به اسم القادر و همه اسماء به اسم الله و لا اله الا هو منتهی می‌گردند و به آن وابسته و تحت آن اسم قرار دارند، اسماء تکوینی، به حضرت محمد و خاندانش طای وابسته است؛ یعنی در وجود آنها قرار دارند و همه آن اسماء تکوینی، ظهور صفت و کمالی از کمالات آن ذات که مستجمع جمیع صفات کمالی است، می‌باشند و اسم اعظم و اکبر تکوینی بر آن دلالت دارد و وابسته به آن اسماند. [۳]
در هر زمان، اسم “العالم” در وجود مبارک امام همان زمان (علیه السلام) به اذن و عطاء خداوند متجلی می‌گردد.
کلمه العالم این گونه است که هیچ جهل و نادانی در شخص عالم به علم حقیقی، امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف)، وجود ندارد.
سراسر وجود امام، دانایی و علم است که هیچ ذره ای در ممکنات از ایشان مخفی نمی ماند.
ایشان به تمام و کمال علم رسیده است؛ در صورتی که تمامی قدرتها و علوم سایر مخلوقات به عجز و جهل ممزوج است.
چنانکه دانستیم، افعال حق تعالی به وسیله اسمش که مظهر و نمایانگر خودش است، انجام می‌گیرد.
یکی از تجلیات اسم تکوینی مبارک القادر، در جنگ خیبر بود که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آن درب با عظمت را همچون کاهی روی دست گرفتند و لشکر اسلام، دسته دسته از روی آن حرکت کردند و به آن طرف خندق رسیدند.
صاحب کتاب امامت و مهدویت، درباره ظهور اسماء الحسنی، می‌فرمایند:
دوران ظهور امام زمان (علیه السلام) زمان فعلیت یافتن شئون و ابعاد امامت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
تجلی ایشان از دیگر ائمه اطهار (علیهم السلام) بیشتر خواهد بود و اسماء حسنی الهی؛ هم چون الوالی، العادل، الحاکم، السلطان، المنتقم، المبیر، القاهره الظاهر و القادر و العالم و…، به طور بی سابقه ای متجلی خواهند شد.
به عبارت دیگر، آن حضرت نظیر این اسماء (یعنی محل ظهور و تجلی آنها)، کارگزار و عامل خداوند متعال خواهد بود و مقام خلیفه اللهی او در این ابعاد، ظهور عملی و فعلی خواهد یافت». [۴]
در بخش دیگر از این کتاب آمده است:«اطلاق برخی از اسماء حسنی بر برخی از عباد (محمد و آل محمد علیهم السلام) به لحاظ افعالی که از عبد طبق این قدرت ولایت صادر شود با وجود قرینه حالی یا مقالی که نحوه اطلاق آن اسم و اتصاف ذات به طور مستقل از مبدأ آن، معلوم می‌سازد جایز است و غلو نیست».
ایشان درباره تفویض می‌فرمایند:
«تفویض که درباره ائمه اطهار (علیهم السلام) در روایات نفی شده است، این است که به طور کلی، امر خلق و رزق و سایر امور، از جانب خداوند به ائمه اطهار (علیهم السلام) واگذار شده و خدا را در آن، مشیت، تصرف، دخالت، قضا، قدر و تدبیری نیست که این عقیده نیز شرک و منافی با توحید است».
اما به عنوان واسطه بودن در انفاذ مشیت الهی و امر خلق و رزق و شفای مرضی، شرک نیست که واسطه بودن و وسیله گشتن واسطه نیز، کار خدا و به اذن وی می‌باشد».
احیاء،اماته،خلق و رزق 
صاحب کتاب امامت و مهدویت می‌فرماید:«مطلبی که نیازمند تذکرست اینست که افعال الهی؛مثل خلق،رزق، اماته،احیاء و سایر افعالی که اسمای حسنی بر ظهور و فعلیت آنها دلالت دارند،گاهی به واسطه یا وسایطی انجام می‌گیرند که در این صورت به واسطه نیز مستند می‌شوند و منافی با توحید نیستند.یکی از آن وسایل و مأمورین که موظف اند به اذن حق، افعال الهی را به انجام برسانند، ملائکه هستند؛اما همه ملائکه تحت فرماندهی امام هر زمانی می‌باشند».
در قرآن کریم این مطلب به خوبی بیان شده که این آیات شریفه دلالت بر واسطه‌های فعل خداوند دارند:
«الذین تتوفاهم الملایکه طیبین».[۵]
«آنان که فرشتگان پاکیزه قبض روحشان می‌کنند».
«الذی تتوفاهم الملایکه». [۶]
«فرشتگان جان آنها را می‌گیرند».
«فالمدبرات أمرا». [۷]
«قسم به فرشتگانی که به فرمان حق، به تدبیر نظام خلق می‌کوشند».
«فالمقسمات أمرا». [۸]
«قسم به فرشتگانی که کار جهان را قسمت می‌کنند».
«یدبر الأمر من السماء إلی الأرض ثم یعرج إلیه فی یوم کان مقداره ألف سنه مما تعدون». [۹]
«کارهای عالم را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند. باز حقایق را به سوی خود بالا می‌برد… ».
این که فرشتگان عهده دار اداره تمام سازمان کائنات، به طور غیر مستقل؛ یعنی به اذن حق تعالی هستند و طبق قضا و قدر الهی و به عنوان مأموریت از جانب خداوند متعال و عامل اجرای اداره حق و وسیله و واسطه باشند؛ مانند ملائکه مقسمات و مدبرات، شرک و غلو یا منافی با توحید نیست؛ اما چون با بسیاری از آیات قرآن و احادیث منافات دارد، قبول آن در حق نبی و ولی، دلیل قاطعی احتیاج دارد که قرینه به صرف آیات و روایات مزبور از ظواهرشان باشد. بله، به طور موجبه جزئیه این مقام برای ملائکه و بشر ثابت است و شکی در آن نیست.
ولایت استقلال، اختیار رتق و فتق، تدبیر کائنات، امر، خلق، رزق، میراندن، زنده کردن، امساک، حفظ کرات و آسمانها و زمین و اداره شهود وجودی عالم امکان، همه و همه مخصوص ذات بی زوال یگانه خدای سبحان است و شریکی برای او نیست.اما واسطه بودن در انفاذ مشیت الهی، امر خلق و رزق و شفای مرضی، شرک نیست.
در صفحه ۶۶ می‌فرمایند: ائمه اطهار (ع) به اذن الله و به قضا و قدر حق، عامل اراده الله و به حول و قوه و مشیت او فعلی را که به او مستند شود انجام دهند و چنین اموری با توحید منافات ندارد و عین سریان مشیت الله و جریان و نفوذ اراده الله است که به هر نحوی بخواهد، امر خود را اجرا کرده و کسی مانع از اراده او نمی شود.
در صفحات بعد مینویسند:قدرت و ولایت ذوات مقدس (علیهم السلام) به نحو غیر مستقل و به اذن الله و بر حسب نظام متقن الهی بر اماته،احیاء،شفای بیماران،خلق،رزق و تصرف در اکوان، نه به عنوان اداره امور و خلق و سازمان دادن کائنات؛بلکه طبق حکم مصالح عارضی و ثانوی در داخل این سازمان شرک یا غلو یا تفویض نیست؛بلکه عطای این قدرت به برخی از بندگان(ائمه اطهار علا) طبق حکمت،لازم است.
شایان ذکر است صاحب کتاب امامت و مهدویت جناب آقای صافی گلپایگانی خلق کردن از عدم را مختص به حق تعالی دانسته و خلق نمودن از ماده و شکل و موجودیت بخشیدن به آن را در حیطه قدرت ذوات مقدس باور داشته، مینویسند:«بر حسب ظواهر آیات و احادیث، خلق مجردات و ارواح و مادیات و اجسام، از عدم و بلاواسطه، فعل خداست (یعنی حق تعالی این کار را بدون واسطه انجام می‌دهد) و تمام اینها خلق او می‌باشند و فاعل و علت حقیقی، فقط ذات بی زوال اوست و اطلاق علت به معنای مؤثر در وجود خلق شیء، در حق کسی جز خداوند جایز نیست. اما خلق چیزی از ماده؛ مثل صورت پرنده از گل (داستان حضرت عیسی علیه السلام) یا زنده شدن شیر از صورت پرده (داستان حضرت امام رضاعلیه السلام)، به اذن خداوند و طبق مصالح ثانوی و عارضی، جایز است و واقع نیز شده است».

✍️محمد تقی تقی پور

ادامه …

قسمت سیزدهم

———-

[۱]: ۳۵۰ -صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ص ۳۶
[۲]: ۳۵۱- بحارالأنوار، ج۳۵، ص ۲۸ – تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج۹، ص۵۱۸ -عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات والأخبار و الأقوال (مستدرک سیده النساء علیها السلام إلی الإمام الجواد علیه السلام)، ج۱۱، ص ۳۲
[۳]: ۳۵۲ – امامت و مهدویت، ص ۳۵ و ۳۶.
[۴]: ۳۵۹- امامت و مهدویت، ص۱۰۶
[۵]: ۳۶۰- سوره نحل آیه ۳۲

[۶]: ۳۶۱-سوره نحل آیه ۲۸
[۷]: ۳۶۲- سوره نازعات آیه ۵
[۸]: ۳۶۳ سوره ذاریات آیه ۴
[۹]: ۳۶۴ – سوره سجده آیه ۵


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *