مرکب حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)
در مورد مرکب حضرت و خصوصیات آن آمده است که (راکبُ علی اسدٍ من نور) یعنی: او بر شیری که از نور است سوار می شود همانطور که درباره ی براق که مرکب رسول الله است آمده است که حضرت با آن به معراج رفته و به ارث به امام زمان رسیده و تا کنون هم حیات دارد.
در روایات آمده است پیغمبر اکرم (ص)… از جبرئیل سرعت سیر براق را سؤال فرمود: جبرئیل در پاسخ عرض کرد: اگر بخواهی آسمان ها و زمین های هفتگانه را با او سیر کنی می توانی مسافت هفتاد هزار سال راه را هزار مرتبه در کمتر از چشم بر هم زدن طی کنی و هنگامی که جنبنده ای مرکب پیامبر (ص) است چنین قدرتی دارد کسی که به سبب او و به خاطر او هر جنبنده ای آفریده شده قدرتش چگونه خواهد بود. و در روایات شرح آسمان ها و زمین بیان گردیده است که: آسمان اول نسبت به آسمان دوم و آسمان دوم نسبت به آسمان سوم و آسمان سوم نسبت به آسمان چهارم و آسمان چهارم نسبت به آسمان پنجم و آسمان پنجم نسبت به آسمان ششم هر یک نسبت به آسمان بعدی را همچون انداختن حلقه انگشتری در بیابان وسیع دانسته که پیدا کردن آن حلقه انگشتری در آن بیابان وسیع را ممکن ندانسته است. سپس چنین فرمودند: آسمان ششم با همه ی عظمت و وسعتش در مقابل آسمان هفتم آنقدر حقیر و کوچک است که مثل انداختن حلقه ی انگشتری در بیابانی وسیع که حد ندارد می باشد پس وقتی مرکب حضرت تنها با یک چشم بر هم زدن مسافت هفتاد هزار سال راه را هزار مرتبه طی می کند حال انصاف نیست گفته شود حضرت با یارانش با داشتن چنین مرکب هایی نیازی به ساختن انواع ماشین ها و هواپیماهای مدرن دنیا داشته باشند؟!
در مورد ذوالجناح هم که مرکب جد بزرگوارشان امام حسین (ع) بود نقل شده که بعد از شهادت آن حضرت در حالی که اشک می ریخت، ناله می زد و می گفت ( الظلمیه الظلمیه من امه قتلت ابن بنت رسول الله)؛ به لشگر عمر بن سعد حمله ور شد و بسیاری از آنها را کشت و تمام لشکر عمر بن سعد لعنه الله علیهم هر چی سعی کردند نتوانستند او را بگیرند، و آن اسب خود را به فرات انداخت و ناپدید شد تا اینکه به دست حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه) ظاهر می شود.
پرچم پیروز بخش حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه)
در روایات آمده است که همزمان با بلند شدن ندای جبرئیل هیچ مومنی در عالم نیست مگر اینکه با شنیدن آن صدا سرور و شادی دل او را فرا گرفته و شجاعت چهل مرد را دارا میشود و هیچ منافق و کافری نیست مگر ترس و وحشت درونش را فراگرفته و به دنبال جای امنی، برای پنهان شدن خویش میگردد، و اگر در دل درختی هم مخفی گردد آن درخت درخت به سخن آمده و بانگ بر میآورد که ای مومن بیا این کافر را از دل من بیرون آور و بکش، و این لشکر خوف، سراسر عالم را برای دشمنان از ترس پر خواهد کرد. همچنین در روایات آمده است که یک ماه قبل از حرکت لشکر حضرت، لشکر خوف پیش تاخته و مسیر و راه را برای حضرت هموار مینماید، علاوه بر اینها او ضاحب پرچم لواء الحمد است که همان پرچم رسول الله و میزاث اوست؛ که فرمودند، آن پرچم گشوده نخواهد شد مگر موجب پیروزی و فرار دشمن میگردد و در هر جنگی که توسط پیغمبر و حضرت امیر باز شد پیروزی حاصل گردید.
امیر المومنین (ع) در همه جنگها قبل از صفین آن پرچم را به اهتزار در آورد و پیروز شد ولی در صفین بعد از نیرنگ معاویه، یاران عرض کردند یا امیرالمومنین (ع) چر آن پرچم را نمیگشایی؟ حضرت فرمودد: این پرچم دیگر باز نخواهد شد مگر در آخر الزمان به دست فرزندم مهدی (عجل الله تعالی فرجه).
اکنون با توجه به قدرت و نصرت الهی که به حجت خدا از انبیاء گذشته به ارث رسیده همچون نگین انگشتری حضرت سلیمان (ع)، عصای حضرت موسی (ع)، ذوالفقار امیر المومنین (ع)، مرکب رسول الله، سنگ حضرت موسی (ع) که به اندازه یک بار شتر بیش نیس اما یک انبار و خزینه بی حد و اندازه میباشد و غیره، پس جای هیچ شک و شبههای برای هیچ احدی از دوست و دشمن باقی نخواهد ماند و میتوان به یقین کامل رسید که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) مظهر قدرت مطلق خدا بوده و تمام سلاحهای دنیا و لشکرهایشان در مقابل ارادهی خداوندی هیچ کاربردی نخواهد داشت و خداوند جنگ با شمشیر را به خاطر رسیدندوستان و یارانش به اجر و ثواب مجاهدت قرار داده است تا در جنگ برابر و عادلانه با دشمنانشان، آنها را سرکوب کنند.
احوالات شیخ حسن علی نخودکی (ره)
چنانچه در احوالات شیخ حسن نخودکی (ره) آمده است روزی شخصی از آقای نخودکی پرسید که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) چطور با شمشیر میخواهد در برابر این همه بمبهای اتمی و غیره ایستادگی کند، ایشان در پاسخ سوال یک عدد میخ به او دادند و گفتند به خیابان برو و این میخ را بکوب سپس این شخص به خیابان رفت و همین کار را کارد وقتی میخ را کوبید هر اتومبیلی که به آنجا میرسید خاموش و خراب میشد. سپس آن شخص نزد آقای نخودکی برگشت و داستان را برای او بازگو کرد و ایشان گفتند شما با یک میخ توانستید تمام ماشینها را از کار بیاندازی آیا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) نمیتواند چنین کند؟ (تمام سلاحها را از کار بیاندازد) مشکل ما این است که از ماهیت الهی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) غافل شدهایم و نمیدانیم که او به عنوان جانشین و خلیفه خدا بر روی زمین است و تمام کائنات تحت امر ایشان هستند. آقای نخودکی یکی از اولیاء خداست به اذن خدا به آن شخص اجازه داد با کوبیدن میخی در داخل خیابان همه اتومبیلها را خاموش کند و از کار بیاندازد و شک و شبهه آن شخص را عملا پاسخ دهد.
حال اگر کسی با همهی این آیات و کرامات و معجزات ایمان نیاورد و باز هم گرفتار شک و شبهه باشد، در آن روز نیز ایمان نخواهد آورد چنان چه خدای تعالی در این آیه فرمودند « یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لَا یَنْفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا (سوره انعام آیه ۱۵۸)» یعنی: روز ظهور دیگر ایمان کسی به حالش نفعی ندارد اگر از قبل ایمان نیاورده باشد. همانطور که در زمان رسول خدا با اینکه قوم یهود و قریش منتظرش بودند ولی بعد ازبعثت با شک و تردیدی که به خود راه دادند انتظارشان نفعی برایشان نداشت و با پیغمبر دشمنی نموده او را ازشهر خودش مکه بیرون کردند و به همین هم اکتفا نکرده به تعقیبش رفتند خداوند حبیبش را با یک تار عنکبوت حفط نمود تا پیروان حضرت بدانند که دشمنان آن زمان و آخر الزمان با همهی سلاحهایشان در نزد خدا به اندازه تار عنکبوتی پیش نیستند. با این که مشرکین به قدرت خود مغرور بودند و به دنبال حضرت تا غار و مخفیگاه ایشان رفتند، به اراده خدای تعالی عنکبوت وکبوتری در ورودی آن غار بلافاصله لانه کردند و کبوتر هم تخم گذاشت که مشرکین با خود گفتند اگر کسی در آن غار رفته باسد این تار پاره میشد یا کبوتر پرواز میکرد غافل از این که آن ها مامور خدای تعالی بوده تا نشانهای دیگر بر عجز و ناتوانی دشمنان خدا در برابر ولیش در آخر الزمان باشند. نکته اصلی اینجاست که خداوند، بهترین خلقش را با تار عنکبوت و کبوتری یاری نمود پس دوستان ومنتظران حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه) هم از حوادث عبرت بگیرند و مواظب شک و شبهات آخر الزمان باشند و بعد از آشکار شدن حق و دیدن این همه آیات و نشانهها دیگر به شایعه پراکنی شیاطین جن و انس گوش نداده تا مبادا آن خارها در جانشان جاونه زده و ریشه کند و درختی تنومند گردد و گلستان وجود آنها را به جنگلی تاریک و خوفناک تبدیل کند که هر دیو و درندهای در آن، جا بگیرد و خالی از یاد و ذکر خداوند شود. چنان چه در زمان رسول خدا بسیاری از یهودیان و مسیحیان به خاطر بشارت و مژدهای که در تورات و انجیل از ظهور پیغمبر آخر الزمان در آن سرزمین به آنها رسیده بود به آنجا سفر کرده و ساکن شدند تا حضور و ظهور مبارکش را درک کنند و بعد ازبعثت پیغمبر و دیدن آیات و معجزات بسیار چون منفعت خود را در خطر دیدند آن حضرت را انکار کردند در حالی که به فرمایش خدای تعالی در قرآن: « وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ» (سوره نمل، آیه ۱۴) و «یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ» (سوره بقره، آیه ۱۴۶) یعنی: او را میشناختند و یقین داشتند اما دشمنی کردند و جنگیدند و جون آیات و معجزات به قدری زیاد بود که نمیتوانستند انکار کنند به شایعه پراکنی برای حضرت پرداختند و گفتند او ساحر و جادوگر است، تا برای لحظهای هم که شده شک در دلها بیندازند، چون با توجه به معجزات رسول خدا، دیگر سحر و جادور برای کسی قابل باور نبود. همچنین شایعهی دیگری کردند که او را از شدت محبت به اهل بیتش خصوصا علی ابن ابی طالب (ع) گرفتار جنون شده است.
پسباید دوستان و منتظران بیش از هر چیز مواظب شایعات باشند چرا که حقانیت کرامت و معجزه معلوم بوده و قابل انکار نیست و چیزی با او مقابله نخواهد کرد فقط شایعه است که جلوی حرکت را در وقت لزوم میگیرد و چه بسا انسان وقتی به خود میآید که دیگر وقت آن حرکت گذشته باشد.
علائم ظهور
رسول اکرم (ص) در ذکر نشانههای ظهور از دوازدهمین ماه سال عرب فرمود: بانگی در ماه رمضان شنیده میشود، آتش جنگی در ماه شوال بر افروخته میگردد، قبیلهها در ماه ذی حجه به جنگ بر میخیزند، و نشانهی آن این است که حجاج غارت کنند و فاجعه بزرگی در منا روی میدهد و افراد بیشماری کشته میشوند و خونها روان میشود و بر جمرات میریزد.
علائم ظهور امام زمان (عج) در کتاب (مشارق الانوار) از کعبه بن حارث نثل شده که (ذاجدان) شاه برای پرسش از موضوعی که در آن شک داشت بدنبال کاهن فرستاد چون کاهن آمد، خواست او را امتحان کند پس یک دینار در کفش خود پنهان کرد آنگاه به وی اجازه داد که داخل شود و چون وارد شد شاه گفت: ای کاهن! برای تو چه پنهان کردهام؟ کاهن گفت به خانهی خدا و صخرهی سماء و شب ظلمانی و صبح نورانی و هر گویا و گنگی سوگند یاد میکنم که میان کفش پای خود یک دینار پنهان کردهای! شاه پرسید: این را از کجا دانستی؟ گفت: ازیک نفر جن که مانند برادر همه جا با من است. شاه گفت: ای کاهن! از آنچه در روزگاران پدید میآید مرا مطلع گردان. گفت: هنگامی که نیکان از میان بروند و اشرار به جایگاه و مقام برسند و مقدرات الهی تکذیب نمایند و اموال را به سختی حمل کنند و دیدگان از گناهکاران بترسند و قطع رحم نمایند و غداهایی پیدا شود که در عالم اسلام حرام ولی نزد خورندگان شیرین و لذیذ است و اختلاف نظرها پدید آید و عهد و پیمانها نقض گردد و احترام به یکدیگر کم شود آن وقت ستارهی دنباله داری که عرب را پریشان کند طلوع نماید در آن هنگام باران نبارد و رودها خشک شوند و اوضاع روزگار دگرگون گردد و نرخها در همه جای جهان بالا رود. در آن موقع طایفه بربر با پرچمهای زرد سوار اسبان ترکی در مصر فرود آیند. آنگاه مردی از اورلاد صَخر (سفیانی) خروج کند و پرچمهای سیاهرا تبدیل به سرخ نماید و محرمات را مباح گرداند و زنان را در مقابل شکنجه به پستانها آویزان نماید و کوفه را غارت کند. مسیرها از زنان برهنه سفید ساق که آنانا را همچون چهارپایان عبور میدهند پر شود. شوهران آنها مقتول و عجز و نالهی آنان بسیار و دست تعرض مردم به ناموسشان دراز میشود. در آن موقع مهدی (عجل الله تعالی فرجه) فرزند پیغمبر ظاهر گردد و این هنگامی است که مظلومی در مدینه و پسر عمومی ایشان در خانهی خدا کشته شود و امر پوشیده آشکار گردد و با علائم خود موافق باشد. در این وقت مرد وحشتناکی با یاوران ستمگرش میآید و رومیان اقدام به قتل بزرگان کنند. آفتاب گرفته شود. ولشکرها بیاید و صفها بسته شود. آنگاه پادشاه صنعای یمن که چون پنبهی سفید و نامش حسین یا حسن است خروج کند و با خروج وی فتنهها از میان برود. در آن وقت مردی مبارک و پاکیزه سرشت و به کمال رسیده و سیدی علوی نسب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) ظهور نماید و مردم را از پریشانی نجات دهد. تیرهگیها با نور روی او برطرف شود و به وسیله او حق آشکار گردد و اموال را در میان مردم به طور مساوات تقسیم نماید آنگاه شمشیر در غلاف کند و دیگر خون کسی را نریزد. مردم با کمال نشاط و سرور زندگی کنند و با آبی که چشمهی روزگار آن را از آلودگیها پاک نگاه داشته غسل کند و حق را به روستائیان برگرداند و مهمانی را در میان مردم و دهات افزون گرداند و با عدل خود گمراهیها را از میان بردارد گویی غباری بود که از بین رفت. پس زمین را پر از عدل و داد کند و عالم را پر از برکت نماید. و این بدون شک علائم قیامت است.
مرگهای ناگهانی
در حدیثی ازرسول اکرم (ص) دربارهی نشانههای آخر الزمان وارد شده که در آن واژه (صواعق) جمع صاعقه مرگ ناگهانی بکار رفته است: به هنگام نزدیکی دیدار یکدیگر میپرسند: امروز چه کسی در نزد شما به مرگ ناگهانی مرد؟ میگویند فلانی! امروزه مرگ ناگهانی بسیار رایج شده هر روز گروهی از آشنایان با سکتهی قلبی و مغزی به صورت ناگهانی جان میسپارند و هر روز عدهای از خویشان و دوستان و هموطنان با انفجار و ترور و بمبارانها و دیگر حوادث و سوانح به صورت ناگهانی جان خود را از دست میدهند و موشکهای هدایت شونده نیز جزء ابزارهای کشنده آنها در آمده است که هر روزی عدهی زیادی از مردم بیسلاح و بی دفاع توسط آنها به خاک و خون کشیده میشوند تا غریزهی سلطهجویی و توسعهطلبی زمامداران ستم پیشه اشباع گردد. پیامبر (ص) فرمود: هنگامی که سنت را ترک کنید بدعت ظاهر میشود. در چنین زمانی منتظر بادهای سرخ و خصف و مسخ و غلبهی دشمن باشید و آنگاه به شما یاری نخواهد شد.
امیر مومنان (ع) میفرماید: در پیشاپیش قیام حضرت قائم عجل الله مرگ سرخ و مرگ سفید و ملخهایی سرخ فام به رنگ خون در فصل ملخ و در بیرون از فصل آن ظاهر میشود و غلات را از بین میبرند. اما مرگ سرخ کشت و کشتار است و اما مرگ سفید طاعون است.
هم اکنون کست و کشتار در سراسر جهان بسیار فراوان واقع شده و شاید ادامه این روند به جنگ جهانی سوم منجر شود که چیز را زیر و رو کند و به دنبال آن طاعونی فرگیر رخ میدهد که دو سوم مرد جهان را نابود کند. چنانچه در روایات آمده است دیگر کسی رهایی پیدا نکند جز آنکه خدای تبارک و تعالی اراده فرماید ملخهایی ظاهر میشود در فصل خود و در خارج از فصل خود بر زراعت و غلات هجوم میبرد و موجب کمی محصول میشود.
بنابراین امراضها و میکروبهای آخر زمان پیشبینی شدهی هزاران سال قبل است که نشان میدهد بیماری هم اذن دارد و به خواست و ارادهی خداست و در روایت آمده است خداوند قسم یاد نموده که هر گناه جدیدی که انسان بر روی زمین مرتکب شود من بیماری و بلای جدید و ناشناخته شدهای را در بین آنها انتشار و آنها را به دردهای سخت و لاعلاج مبتلا نمایم و در آن زمان خداوند به میکروبها دستور میدهد تا بیماری را در جان مردم انتشار دهند و این میکروبها به اذن خدا عمل میکنند.
راه انتظار
«منتظرین ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) افضلترین مردان هر زمانهاند»
انتظار ثمره قلبی و مشعل فروزان هدایت به فردایی روشن است، همان فردایی که خداوند بزرگ وعده فرموده وائمه اطهار بشارتش را دادهاند؛ روزگاری دور ازظلم و ستم و زندگی در سایهی امن مظهر عدالت الهی حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه) که همهی قلبهای عاشقان منتظران تاریخ تا کنون با او پیوند خورده است. نسیم عطر روح بخش انتظار و امید، بر قلبهای مجروح و درد کشیده، ستمدیدگان، و محرومان روزگار جان و حیات دورهای به آنان میدهد و آنها را امیدوار به آینده روشن و سعات بخش که آرزوی بشردرطول تاریخ به آن بوده است مینمایدک
ای منتظر غمگین مباش قدری تحمل بیشتر
گردی بپاشد در افق گویا سواری میرسد
انتظار کلمهی مقدسی است که همهی انبیاء و اولیاء در طول تاریخ با آن روبه رو بودهاند و خالق این کلمهی مقدس به همراه تمامی انیاء و اولیاء و منتظرانش از آدم تا خاتم در انتظار منجی عامل بشریت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) نشستهاند «فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ» (اعراف، آیه ۷۱) و این راه انتظار و فراق، دلسوختگان زیادی را در طول تاریخ چشم به راه گذاشته و بسیاری از عاشقان به جهان ابدیت پیوسته و در آنجا منتظر به پایان رسیدن این مسیر طولانی هستند تا ثمرهی سالها انتظارشان را در دنیا که همان وعدهی الهی و رجعت در حکومت عدل جهانی است مشاهده و به آن حضرت ملحق گردند و آنچه عاشقان و منتظران را در این مسیر دلگرم، امیدوار و پایدار میسازد، احادیث و روایات اهل بیت (ع) میباشد که با مشاهده علائم و نشانههای آخر الزمان، منتظران را یاری میرسانند تا بتوانند تاریکیهای احتمالی این مسیر را روشن و سختیهای موجود در آن را هموار سازند و بدین ترتیب پیمودن راه انتظار را آسان نموده تا یاران و منتظران حضرت، به امید رسیدن به وصالش شیرینی و حلاوت آن را درک نمایند.
امتحان مردمان آخر الزمان
در کتاب زندگانی حضرت صاحب الزمان (ع) آمده است:
یکی از اسرار غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)، امتحان مردم است در مبتلا بودن به مصائب و مشکلات زندگی، تا ظرفیت و تحمل هر کس آشکار گردد که تا حدی میتواند در راه دین و مذهب و آئین خود استقامت و پافشاری کند تا در این امتحان خوب و بد مشخص شود.
(حتی تبین الرشد من الغی و الیمیز الخبیث من الطیب) با امتحان باید خوب از بد، کافر از مومن، منافق از مسلم و فاسق از عادل و زشت از زیبا نمایان گردند و ایمان مومنین محکم گردد و شک و شبهه باقی نماند و حجت الهی بر خلق تمام گردد.
مقام امتحان مقامی است که بندگان خاص خدا به آن امتحان شدهاند تا به محک امتحان غربال شوند که قرب و عزتشان در پایداری، صبر و مقاومت آشکار گردد.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ* وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ» (سوره عنکبوت، آیه ۲،۳). (گمان میکنند مردم واگذار میشوند به همان حدی که میگویند. ما ایمان داریم و در ایمان پا برجا هستیم و حال آن که در معرض امتحان در میآیند و هر آینه ما امتحان نمودیم آن کسانی را که پیش از شما بودهاند و بعد از امتحان خواهند دانست راست میگفتند یا دروغ)
یعنی، مدعیان به ایمان و عقیده در حقیقت به امتحانات، ابتلائات، وقوع حوادث، بلایا، ناملایمات روزگار و پایین آمدن از مقام و مرتبه خود در مراتب و مناسب مادی و عزت و رفعت و ریاست و فرمانروایی دنیای ناچیز و در عزت و ذلت، صحت یا بیماری، ثروت یا تنگذستی و فقر معلوم شود که تا چه حدی به ایمان و دین و اخلاق پایبندند و حقوق زیردستان را رعایت میکنندواقعا اگر امتحانی نباشد بشر به کبر و غرور، خود را زینت میدهد و به خیالات واهی میبالد تا حدی که امر بر خودش مشتبه شود، ولی چون مانند طلا و نقره در بوته و در کوره آتش رفت و تحت فشار ناملایمت روزگار قرار گرفت و استقامت ورزیده و از کوره آتش سلامت بیرون آمد. در این هنگام است که قابلیت و ظرفیت آدمی آشکار میگردد و معلوم میشود هر کسی تا چه حد کمال و ترقی بافته است.
و اگر در روایات برای یاریش تاکید نمودهاند این آزمایش و امتحانی است برای کسانی که مدعی ایمان آوردن میباشند. «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ*الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» (بقره، آیه ۱۵۵ و ۱۵۶).
(باید ما بشررا درمعرض امتحان قرار دهیم و به چیزهیی بیازماییم از ترس و گرسنگی و کم شدن اموال و مردن نفوس و از بین رفتن میوهجات، پس بشارت ده آنان را که در این مصائب و حوادث شکیبایی پیشه کنند و چون مصیبتی برخوردند بگویند ما از خدا هستیم و بازگشت ما به سوی خداوند است.)
احادیث در مقام منتظران
صفار در کتاب (بصائر الدرجات) از ابوبصیر و او از امام محمد باقر (ع) روایت نموده که پیغمبر اکرم (ص) روزی در جمعی از اصحاب دوبار فرمود: اللهم لَقّنی اِخوانی: خداوندا! برادران مرا به من بنمایان، اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! مگر ما برادران شما نیستیم؟
قالَ لا اِنّکُم اَصحابی وَ إخوانی قَومٌ فی آخِرِ الزَّمانِ آمَنُوا بی وَ لَم یَرونی.
حضرت فرمودند: نه! شما اصحاب من میباشید، برادران من مردمی در آخر الزمان هستند که به من ایمان میآورند، با این که مرا ندیدهاند.
خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پیش از آنکه از صلب پدران و رحم مادرانشان بیرون بیایند، به من شناسانده است. ثابت ماندن یکی از آنها بر دین خود، از صاف کردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلمانی، دشوارتر است.
و یا مانند کسی است که پارهای از آتش چوب درخت (غضا) در دست نگه دارد. آنها چراغهای شب تار میباشند، پروردگار آنها را از هر فتنه تیره و تاری نجات میدهد.
در غیبت شیخ طوسی از عبدالله بنسنان از حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت کرده که رسول اکرم(ص) فرمود:
سَیاتی قَومُ مِن بَعدِکُم الرَّجُلُ الواحِدُ مِنهُم لَهُ خَمسینِ مِنکُم…
یعنی مردمی بعد از شما خواهند آمد کهیک مرد آنها ثواب پنجاه نفر ازشمارا دارند. اصحاب عرض کردند: یا رسولالله! ما در جنگ بدر و احد و حنین در رکاب شما پیکار کردهایم و قرآن در میان ما نازل شده است (یعنی چطور میشود که مردمی بیایند که یک نفر آنها ثواب پنجاهنفر ما را داشته باشند؟) فرمود: آنچه را آنها متحمل میگردند اگر شما ببینید، نمیتوانید مانند آنها صبر کنید!
امام باقر میفرماید:
(هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ یَکُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنَکُمْ حَتَّى تُغَرْبَلُوا لاَ وَ اَللَّهِ لاَ یَکُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنَکُمْ حَتَّى تُمَحَّصُوا!… اَ یَکُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَیْهِ أَعْیُنَکُمْ حَتَّى یَشْقَى مَنْ یَشْقَى وَ یَسْعَدَ مَنْ یَسْعَدُ)
(به خدا سوکند، هرگز چنین نیست، آنچه چشم انظارش هستید، هرگز واقع نمیشود تا غربال شودید و امتحان شوید، نه، به خدا قسم، آنچه چشم انتظارش هستید وقوع نمییابد تا به هنگامی که آنکه شقی هست شقاوت خود را ظاهر سازد و آنکه سعادتمند است سعادتش آشکار گردد)
امام صادق فرمودند:
و رِجَالٌ کأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ اَلْحَدِیدِ لاَ یشُوبُهَا شَک فِی ذَاتِ اَللَّهِ لا یشُوبُها شَکُّ فی ذاتِ الله مِنَ الحَجَرِ لَوْ حَمَلُوا عَلَی اَلْجِبَالِ لَأَزَالُوهَا لاَ یقْصِدُونَ بِرَایاتِهِمْ بَلْدَهً إِلاَّ خَرَّبُوهَا کان علی ُیولِهِم الَقبانُ یتَمَسَّحُوَن بِسَرجِ الاِمام یَطلبُوُنَ بِذلِکَ وَ یکفُونَهُ ما یریدُ فیهِم
یعنی: آنان مردانی هستند که دلهایشان گویا پارههای آهن است و در آنها هیچ شکی در ذات خدا نیست، از سنگ سختترند اگر بر کوهها حمله کنند آن]ا را بکنند با پرچمهاشان قصد شهری نکنند مگر اینکه آن را فتح سازند گویا بر اسبانشان عقاب باشد زین اسب امام (ع) را مسح کنند و به این امر برکت جویند و او را فرا میگیرند و با جانهایشان او را در جنگها نگهداری میکنند و کفایت میکنند آنچه او از آنها بخواهد اجابت کنند.
از ابوخالد کابلی ضمن روایتی از حضرت علی ابن الحسین (ع) آمده است که فرمود: ای ابو خالد به درستی که اهل زمان غیبت او که امامتش را باور دارند و منتظر ظهور اویند از مردم همه زمانها بهترند، زیرا که خدای تبارک و تعالی آنجنان عقلها و فهمها و شناختی به آنها عنایت کرده که غیبت نزد آنان همچون دیدن باشد، و آنان را در آن زمان به منزلهی کسانی قرار داده که در پیشگاه رسول خدا (ص) با شمشیر جهاد کردهاند، آنان بحق مخلصانند و به راستی که شیعیان ما و دعوتکنندگان به دین خدای عزوجل در پنهان و آشکار میباشند.
مهدی جان
ما با چشمانی اشک بار و دلهای سوخته در جادهی انتظار به امید ظهورت نشستهایم و لحظات عمر زمان انتظار را همچنان شمارش میکنیم هر چند زمان به درازا بکشد و عمر ما بسر آید هم اکنون ۱۱۸۱ سال و ۱۰ ماه و ۲۴ روز از غم هجران شما میگذرد و ما همچنان به انتای جاده انتظار نظارهگر هستیم باشد که صبح ظهورت بر عالم بدمد.
چه خوش است من بمیرم به ره ولای مهدی سرو جان بها ندارد که کنم فدای مهدی
همه نقد هستی خود، بدهم به صاحب جان که دقیقهای ببینم رخ دل گشای مهدی
گردآورنده :::: ولی الله اسفندیاری