کمپین بین المللی دعا فقط برای یک نفر با تولیدات رسانه ای در زمینه ی ترویج فرهنگ مهدویت و انتظار فعالیت میکند

دولت کریمه امام زمان (عج)/ قسمت هشتم

دولت کریمه امام زمان (عج)/ قسمت هشتم

چرا به این انبیاء اولوالعزم می گوییم؟
هی در تعریف به من و شما می گفتند چون صاحب شریعت بودند…اولو در فرهنگ عرب به معنای صاحب است خُب باید می گفتند اولو الشریعت صاحبان شریعت. حالا فهمیدیم عزم یعنی چه… یعنی پنج تا نبی اولوالعزم عزم قوی داشتند بر پذیرش ولایت چهارده معصوم.
بعد آیه قـرآن داریم که خدا می گوید؛ ما از انبیاء پیمان گرفتیم برای یاری پیغمبر (ص). سوال پیش می آید انبیاء کی قرار است بیایند پیغمبر و حضرت علی را یاری بکنند،
مُردند که..؟!
جواب روز رجعت می شود. ″جلد ۵۳ بحارالانوار″ علامه مجلسی کامل احادیث بحث رجعت را آورده حدود ۱۲۰ روایت است. من شصت، هفتادتای اولش را تقریبا خواندم چندین روایت آنجا بود که خدا پیمان می گیرد از انبیاء که در زمان رجعت بیایند اهل بیت را کمک بکنند.
ولی برای آدم این عزم نبود که اقرار بکند به مقام اهل بیت، اینجاست که خدا در آیه [۱۱۵] سوره طه می گوید «وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما» و برای او عزمی نیافتیم. امام باقر (ع) می فرماید و این است تعبیر آن آیه که ما به آدم سفارش کردیم، پیمانی از او گرفتیم و او فراموش کرد و برای او عزمی نیافتیم.
حالا می فهمیم.. آیا واقعا به خاطر یک درخت انگور و گندم خدا آدم را از بهشت پایین می آورد، یعنی پیغمبر خدا نمی توانست انگور و خرما نخورد؟ جلوی خودش را نمی توانست بگیرد؟ اینکه نشد حرف؟ پس معلوم است این درخت ممنوعه درخت علم اهل بیت بود، مقام اهل بیت بود که نتوانست دوام بیاورد. اینکه نزدیک شد یعنی طمع کرد و خدا هم به او گفت پایین بیا، اینجا جای تو نیست، مقام چهارده معصوم جای تو نیست.
فیض کاشانی در تفسیر صافی می گوید این درخت ممنوعه درخت علم محمد و آل او هست که اختصاص به آنها داشت و تنها آنها هستند که می توانند از آن تناول بکنند. یک روایت فـوق العاده مهم در همان ″تفسیر صافی، ج۱، ص۱۰۲″ این روایت را از کتاب عیون اخبارالرضا آورده:
اباصلت هروی می گوید به امام رضا (ع) عرض کردم مردم می گویند آن درخت ممنوعه انگور بود یک عده می گویند گندم بود، یک عده می گویند خرما بود، یک عده می گویند کافور بود، اختلاف پیدا کردند! امام رضا فرمود همه ی آنها حق می گویند درختی بود که چندتا میوه داشت (یعنی یک درختی بود قابلیت این را داشت که چندتا میوه بدهد) وقتی خدا آدم را اکرام کرد (یعنی به آدم کرامت داد) او را وارد بهشت کرد و مسجود ملائکه کرد. آدم گفت آیا بشری برتر از من آفریده ای؟ (یعنی من خیلی بالا هستم).
خدا گفت آدم سرت را بلند کن و به ساق عرش نگاه کن، آدم سرش را بلند کرد به ساق عرش خدا نگاه کرد دید روی آن نوشته شده بود «لا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ مَحَّمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالٍب أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین وَ زَوْجَتُهُ فَاطِمَهُ وَ سَیِّدَهُ نِساءِ الْعَالَمِینَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سِیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ..»
آدم عرض کرد پروردگارا اینها چه کسانی هستند؟ خدا فرمود؛ اینها از فرزندان تو هستند و از نسل تو هستند و هم از تو برترند و هم از تمام خلق من بالاترند. ای آدم! مبادا با چشم حسادت به آنان نگاه بکنی که تو را از جوار خودم، از نزدیکی خودم بیرون می کنم.
آدم با چشم حسادت به آنان نگاه کرد و آرزوی مقام آنان را کرد. شیطان بر او تسلط یافت و به آن درخت مقام اهل بیت نزدیک شد که بخورد و حوا نیز نگاه حسادت آمیزی به حضرت فاطمه (س) و مقام ایشان کرد و شیطان در او تسلط یافت و به درخت مقام اهل بیت نزدیک شد، خدا هم آنها را از بهشت بیرون کرد چرا که قبل تر خدا گفت با حسادت به آنها نگاه نکنید.
این روایت امام رضاست که در ″تفسیر صافی، ج۱، ص۱۰۲″ آمده. پس معلوم شد به مقام اهل بیت، به مقام ولایت طمع کرد.
حالا می فهمی تفسیر زیارت جامعه کبیره را، که ای اهل بیت بزرگوار هر کس بخواهد با شما دشمنی بکند خدا او را با سر به زمین خواهد کوباند. باید آیات را این طور نگاه کرد نه اینکه بیاییم بگوییم آدم درخت انگور خورد، گندم خورد پایین آورد.. آخر این چه حرفی است؟ چنین خطای بزرگی انجام داد که..
البته چون در عـالم زمین نبود چون هنوز تشریع خدا انجام نشده بود، احکام خدا انجام نشده بود سرزنشی نیست، چون تکلیف و حلال و حرام برای زندگی روی زمین است و آدم که اینکار را انجام داد هنوز زندگی زمینی شروع نشده بود پس نمی توانیم بگوییم آدم گناه انجام داد. چون عالم تشریع و عالم زمین هنوز شکل نگرفته بود که خـدا به هر حالا بخواهد اینها را مجازات بکند.
آن نهی توصیه ای بود گفتم آن نهـی ارشـادی بود…
پس حالا می فهمیم که هم آدم و هم حوا به مقام اهل بیت چهارده معصوم، پنج تن آل عبا مخصوصا حسادت کردند به اینجا رسیدند، حالا می فهمیم آیه «وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما» ما برای آدم عزمی نیافتیم، یعنی چه؟ یعنی در بحث اقرار به ولایت چهارده معصوم و حکومت مهدوی عزمی در حضرت آدم نیافتیم.
اما اینها را به هر کسی نگویید.. هر چیزی اهلیت خودش را می خواهد، من آیات را گفتم، تفاسیر را گفتم، روایات را هم گفتم و تفسیر را هم دقیقا آیت الله جوادی آملی پذیرفته.
حالا سوال آدم که به همه اسماء عالم شده بود «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ..» ما اسماء را به آدم گفته بودیم پس چه شد که باز می خواست به مقام اهل بیت..!؟
جواب این است آدم عالم به همه اسماء شده بود ولی در حد خودش، درجات علم همه انبیاء، درجات وجودیشان فرق می کند، صراحت آیه قرآن است که ما بعضی از انبیاء را برتر از بعضی دیگر قرار دادیم، پس به آن کنه وجود همه ی اسماء نتوانسته بود پی ببرد و می خواست بیشتر باشد، که خدا گفت حد تو در همین حد است طمع به مقام بالاتر نکن.
این مباحث را با این سیر تاریخی و سیاسی و تطبیقی شروع کردیم دلیلش این است که این طور نگاه بکنیم که درباره زندگی انبیاء بدانیم آنها در رابطه با مهدویت چه نگرشی داشتند چه سیره ای داشتند تا در رابطه با حکومت مهدی بتوانیم تحلیل بهتر بکنیم.

✍️استاد عبادی

ادامه…
قسمت هفتم


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *