کمپین بین المللی دعا فقط برای یک نفر با تولیدات رسانه ای در زمینه ی ترویج فرهنگ مهدویت و انتظار فعالیت میکند

حقیقت نماز و مهدویت!

حقیقت نماز و مهدویت!

معرفت به نورانیت امام عصر (عجل الله فرجه)

حقیقت نماز
«اللهم انی اتوجه الیک بمحمدو آل محمد وأقدمهم بین یدی صلواتی و اتقرب بهم الیک فاجعلنی ہهم وجیها فی الدنیا والآخره ومن المقربین».
«خدایا، به محمد و خاندان محمد (صلی الله علیه وآله) به تو رو می‌کنم وآنان را پیش روی نمازم پیش می‌اندازم و به وسیله آنان به تو تقرب می‌جویم. مرا در دنیا و آخرت به وسیله آنان آبرومند و از مقربین قرار ده»
با روشن شدن بنای حج، تبیین نماز ممکن می‌شود. برای کسب معرفت به مقام نورانیت اهل بیت (علیهم السلام) باید دانست که نماز دارای ظاهر و باطنی است.
در مورد باطن نماز در روایتی آمده است که حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «نحن الصلاه فی کتاب الله عزوجل». «مقصود از نماز در کتاب خدا ما هستیم».
حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) می‌فرمایند: «أنا علی الصلاۀ».
«مقصود از بشتابید به سوی نماز، من هستم».
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرمایند: « انا صلاه المؤمن».
نماز مؤمن، من هستم»
اگر روح نماز که همان امیرالمؤمنین (علیه السلام) است از کالبد نماز جدا شود، جسمی مرده از نماز باقی می‌ماند. مرده ای که دردی را دوا نمی کند و برای نماز گزار فایده ای ندارد. عبادتی نوشته نمی شود و عبودیتی انجام نمی گیرد. نماز بدون ولایت اصلا نماز نیست.
نماز آیینه نیایش و خضوع آن انوار مقدس و تجلی یافته از بندگی آنان است که پیش از خلقت به تسبیح و تقدیس حق تعالی مشغول بودند.
حضرت امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «إن الله عزوجل خلق محمد و علیا و الأئمه الأحد عشر من نور عظمته أرواحا فی ضیاء نوره یعبدونه قبل خلق الخلق یسبحون الله عزوجل و یقدسونه». «همانا خدای متعال، محمد (صلی الله علیه وآله) و علی (علیه والسلام) و یازده امام (علیهم السلام) را از نور عظمت خویش آفرید که به صورت ارواحی در روشنی نورش پیش از آفرینش مخلوقات او را عبادت می‌کردند و به تسبیح و تقدیس او مشغول بودند… ».
آنان در این دنیا نیز عبودیت را در کل نماز به جا آوردند و در واقع به واسطه آنها نماز اقامه شده است.
پیامبر خدا (ص) به فرمودند:
من و علی (ع) چندین سال نماز می‌خواندیم و احدی غیر از ما نماز نمی خواند».
بیان دیگری که میتوان از حدیث شریف «نحن الصلاه» فهمید این فرمایش نورانی است: «فمن أقام ولایتی فقد أقام الصلاه».همانا هرکس ولایت مرا به پا داشت، نماز را برپاداشته است».
یعنی کسی که ولایت حضرت را اقامه کرد، حقیقتا نماز را اقامه کرده است اگر ولایت نماز اقامه نشده است.
پس نباید فکر کرد این ولایت که سبب قبولی و اقامه نماز است به آسانی به دست می‌آید، از این رو می‌فرمایند:
«إقامه ولایتی صعب مستصعب لا یختله إلا ملک مقر أو نبی مرسل أو عبد مؤمن امتحن الله قلبه یریان».
«برپاداشتن ولایت من دشوار است. کسی نمی تواند آن را تحمل کند مگر فرشته ی مقرب یا پیامبر مرسل یا بندۂ مؤمنی که خداوند قلب او را به ایمان آزموده باشد».
از این رو،کسی تحمل و ظرفیت پذیرش و اقامه چنین نمازی را،که بنا به فرمایش امام،همان ولایت است،ندارد جز یک دسته. آن هم کسانی که خضوع و تعظیم و ارادت آنها به فضایل این خاندان بیشتر بوده و خداوند قلب آن بنده را آزموده باشد.
حضرت امام کاظم (ع) می‌فرمایند:
«یعظم ثواب الصلاه علی قدر تعظیم المصلی علی أبویه الأفضلین محمد (صلی الله علیه وآله) و علی (علیه السلام) ».
«ثواب نماز به اندازه تعظیم و احترام نمازگزار به دو پدر برتر خود؛ یعنی محمد (صلی الله علیه وآله) و علی (علیه السلام) بیشتر می‌شود».
حال باید دانست که باطن نماز تا چه اندازه مملو از عطر ولایت است.
جناب سلمان به عنوان راوی عرض می‌کند: «ای برادر رسول خدا، هر کسی نماز را برپاداشت ولایت شما را برپاداشته است؟ »
حضرت فرمودند:
«آری ای سلمان، شاهد و تصدیق آن، سخن خداوند متعال در قرآن عزیز است که می‌فرماید:
«و استعینوا بالصبر و الصلاه وإنها لکبیره إلا علی الخاشعین».
منظور از صبر، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و منظور از نماز، برپاداشتن ولایت من است. از این جهت خدای متعال فرموده است: «إنها لکبیره» و نفرموده: إنها لکبیره؛ زیرا ولایت است که تحمل آن برای متکبران، سنگین است و خاشعان، شیعیان آگاه و روشن بین هستند.
بنابراین خداوند اهل ولایت مرا که به نور هدایت من بینا شده اند استثناء
نموده است».
با کمک نوع این روایات مقصود از جمله «نحن الصلاه» تقریبا فهمیده میشود. در اهمیت نماز همین بس که به عنوان ستون دین نامگذاری شده است. هرگز سقفی بدون عمود و ستون پا برجا نمی ماند که فرمودند:
«إن قلت قبل ما یسواها».
«اگر نماز در درگاه حق تعالی قبول شد، دیگر اعمال قبول خواهند شد».
این حدیث شریف از جهات گوناگون جای بحث دارد، از آنجا که نماز در تمامی اعمال همچون حج و روزه و دیگر عبادتها موثر است، به عبارتی می‌توان گفت روح عبادات است و پیکر بی روح مردهای بیش نیست. فرمودند:
«وإن ردت رد ما سواها». «اگر نماز قبول نشود، اعمال دیگر هم قبول نخواهد شد».
این عمل بر ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و حضرات معصومین (علیهم السلام) منطبق است. اگر ولایت آن بزرگواران در قلب رسوخ کرده باشد اعمال دیگر نیز پذیرفته می‌گردد و اگر نه، تمامی عبادتها و خیرها بی اثر و فاقد هر گونه نتیجه می‌شوند.
پس با این تطبیق، نماز و ولایت لازم و ملزوم یکدیگرند و هر کدام بدون دیگری معنا ندارد. البته ولایت، بزرگتر بوده و اصل است. پس هر عملی که در تعالی انسان قوت و نقشی داشته باشد، نیرو و مددش از ولایت و نماز است که تولی و نماز، به حج و روزه و سایر عبادات قوت و قبولی میدهند.
ظاهر و باطن این عمل عبادی را ولایت امام (علیه السلام) فرا گرفته.
در دیدگاه اهل بصیرت صورت ولایت امام علیه السلام در ارکان نماز هویداست. مؤید این مطلب روایتی از حضرت امام صادق (علیه السلام) است آن حضرت در تفسیر آیه شریفه:
«حافظوا علی الصلوات و الصلاه الوسطی وقوموا لله قانتین» فرمودند:
«منظور از صلوات که خداوند فرموده آنها را حفظ کنید و حرمتش را نگه دارید، محمد (صلی الله علیه وآله) امیرالمؤمنین (علیه السلام)، فاطمه (علیها السلام) و حسن و حسین (علیهما السلام) هستند و مقصوداز «صلاه وسطی» (نماز وسط) امیر المؤمنین (علیه السلام) است»
آن گاه خدای تبارک و تعالی فرمود:
«و قوموا لله قانتین»
«برای خدا قیام کنید در حالی که فرمانبردار هستید».
مقصود از فرمانبرداری، تمکین از ائمه معصومین (علیهم السلام) است.
در نتیجه اول و آخر این عمل عبادی را ولایت معصومین فرا گرفته است.
امیرالمومنین (علیه السلام) می‌فرمایند:
«أنا صاحب الصلوات».
«صاحب نمازها من هستم».
«أنا صاحب الصلاه فی الحضر والسفر، بل نحن الصلاه والصیام واللیالی والأیام والشهور والأعوام».
«صاحب نماز در سفر و حضر من هستم، بلکه نماز و روزه و شب‌ها و روزها و ماهها و سال‌ها ما هستیم».
نه تنها نماز؛ بلکه مکان‌های نماز نیز ایشان می‌باشند.
در روایت دیگری حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرمایند:
«منظور از مساجد من هستم».
حضرت امام رضا (علیه السلام) می‌فرمایند: «مساجد همان ائمه (علیهم السلام) هستند.
ولایت در سوره حمد
نقش ولایت در سوره مبارکه حمد نیز هویداست. حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در مورد اهدنا الصراط المستقیم می‌فرمایند: « أنا الصراط المستقیم»
من راه مستقیم هستم».
وقتی می‌گوییم: «صراط الذین أنعمت علیهم»، در واقع از خداوند می‌خواهیم طوق تبعیت افرادی را (که به آنها نعمت داده شده) بر گردنمان بیافکند و همین؛ یعنی هدایت، قرین با ولایت می‌باشد.
تبلور دیگر ولایت در این سوره، کلام حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که فرمودند: «أنا سورۀالحمد».
«من سوره حمد هستم».
در جای دیگر نیز می‌فرمایند:
«کلما فی القرآن فی الحمد، وکلما فی الحمد فی البسمله، و کلما فی البسمله فی الباء، وکلما فی الثقطه، و انا النقطه التی تحت الباء».
تمام قرآن در سوره مبارکه حمد و همه حمد در «بسم الله الرحمن الرحیم» و همه این نام شریف در «باء بسم الله» و همه «باء» در نقطه زیر آن است».
سپس فرمودند:
«أنا النقطه التی تحت الباء المبسوطه».
من نقله زیر باء “بسم الله” هستم».
با عنایت به آنچه گفته شد، سوره ی حمد برای اهل معنا گویای ولایت است. از طرف دیگر، حمد، بیان اسم احمد (صلی الله علیه وآله) است و حمد است که در زمین محمد (صلی الله علیه وآله)، و در آسمان احمد (صلی الله علیه وآله) می‌شود.
بعضی از یهودیان از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) کی پرسیدند که چرا به نام‌های احمد (صلی الله علیه وآله) و محمد (صلی الله علیه وآله). نامیده شدی؟ حضرت فرمودند:
«اما محمد (صلی الله علیه وآله) نامیده شدم، بدین جهت که من در زمین محمد (صلی الله علیه وآله) یا هستم. اما احمدیه بدین جهت که در آسمان احمد و ستوده تر از ستودگیَم در زمین می‌باشم».
احمد یعنی ستوده تر و بیشتر مورد ستایش واقع شده. خداوند متعال خودش پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله) را ستوده، چراکه به واسطه بندگی محض الهی (قبل از خلقت موجودات و در همین دنیا)، شایسته این ستایش گشت.
چه کسی توانست خدای تعالی را به معنای واقعی، حمد نماید تا مقام و نام محمود را از آن خویش کند، جز حقیقت انوار محمدی (صلی الله علیه وآله) که پیش از خلقت جهان هستی، فقط به شکل انواری مقدس به ثنا و حمد خدای تعالی مشغول بودند و در مرتبه تنزیل به صورت بشر درآمدند که عبادت آنها زبانزد همگان شد.
لوای حمد و نام احمد را که مشتق از اسم پروردگار است به نام خویش زد. وقتی که پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله) در معراج به نماز ایستادند و سوره مبارکه حمد را قرائت فرمودند. فقط الفاظ را به زبان جاری نمی کردند؛ بلکه حقیقت حمد را فهمیده بودند و بیان می‌فرمودند.
وقتی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) با سوره مبارکه حمد را در نماز می‌خواند، آن چنان خود را غرق فضل و عنایت خاص خدا می‌دید که به طور دائم، قلب را به حمد و سپاس وا می‌داشت. آن گاه به فقر خویش نگریسته، متذکر میشد به اینکه هر فضلی از ناحیه حق تعالی است. سپس «الحمد لله رب العالمین» را بر زبان مبارک خویش جاری کرد.
تشهد و سلام، آخرین مرحله نماز
تشهد آخرین مرحله نماز است که نمازگزار عقاید خویش را به وحدانیت پروردگار و نبوت، که باولایت ممزوج است، بیان می‌کند.
پیرو کلام شگفت انگیز حضرت که فرمود «نماز ما هستیم»، صورت ولایت را در تشهد نیز می‌توان دید وقتی مؤمن به حالت تشهد مینشیند، به یاد یوم العرض علی الله می‌افتد که در مقام حساب برآمده و کتاب اعمالش باز و در مقابل وی قرار داده شده.
حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) فرمودند: « إن الصلاه شبیه بأخوال یوم القیامه…… و التشهد شبیه بالجلوس بین یدی رب العالمین ».
«نماز همچون حالات روز قیامت است… تشهد مانند نشستن در مقابل پروردگار عالمیان است. »
کتابی که باید همه حسنات و سیئات آن در مقابل وجود اقدس والای امام المتقین، حضرت امیرالمؤمنین، علی (علیه السلام)، موازنه و محاسبه گردد.
«والله الذی أنزل الکتاب بالحق و المیزان وما یدریک لعل الساعه قریب».
«خدا همان کسی است که کتاب و وسیله سنجش میزان] را فرود آورد. و تو چه میدانی؟ شاید رستاخیز نزدیک باشد».
حضرت امام رضا (علیه السلام) می‌فرمایند:مقصود از میزان، امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ائمه معصومین (علیهم السلام) می‌باشند که پروردگار،آن‌ها را برای خلایق منصوب کرده است».
تشهد با حمد و شهادت به یگانگی خداوند شروع شده و در ادامه، شهادت به رسالت پیامبر می‌آید. از آن جا که در آخرین اعلان بزرگ و همگانی، رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) یا فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» لذا شهادت به ولایت پیامبر، همان شهادت به ولایت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است و در واقع، ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) در تشهد مستتر است.
با این تجسم می‌توان یادآور جلالت و عظمت و سلطنت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در قیامت شد. در برابر آن عظمت، اظهار عجز خواهیم نمود و به زانو در می‌آییم و تاب مقاومت در برابر بزرگی سلطنت ایشان را نداریم.
آری، آن گاه که وجود مبارک حضرتش در محشر با جلال و شکوهی بی نظیر بر منبر «وسیله» می‌نشیند و لوای حمد به دست مبارکش برافراشته می‌شود، همه خلایق از اولین تا آخرین در برابر آن منبر به حالت تشهد (جاثیه) در می‌آیند و همگان به حالت خضوع و خشوع، سرها را پایین انداخته و به دامنهای پر از معصیت و غفلت خود نگاه می‌کنند و از شرم و حیا و از شدت سختی محاسبه، جرأت بالا آوردن سر را ندارند. در فرازی از دعای هر روز ماه رجب چنین می‌خوانیم:
«یا من عنت الوجوه لهیبته وخضعت الرقاب لجلالته و وجلت القلوب من خیفته».
«ای کسی که چهره‌ها از هیبتت به زیر است و گردنها در مقابل بزرگی ات خمیده و خاشع است و دل‌ها از خوف تو ترسان است».
ظهور هیبت الهی در قیامت از وجود مقدس خلیفه الهی حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آن قدرذپرشکوه و سنگین است که قرآن می‌فرماید:«خشعت الأصوات للرحمن فلا تسمع إلا همسا»(سوره مبارکه طه ۱۰۸)
«صداها برای خدای رحمن خاشع می‌شود؛پس نمیشنوی جز صدای نفس ها».
حضرت امام باقر (علیه السلام) در ذیل همین آیه می‌فرمایند: «روز قیامت تمام خلایق را برهنه و عریان در صحرای وسیعی گردآورند. به قدری در صحرای محشر ازدحام می‌شود که عرق بسیار خواهند ریخت و مدت پنجاه سال توقف و درنگ می‌نمایند.. پس چه بسیار زن ومرد گریان فریاد برآرند که ای محمد (صلی الله علیه وآله)، به فریاد ما برس».
گردهمایی محشر با تمام ابعادش بر دوستداران اهل البیت (عیلهم السلام) واقع می‌شود؛ ولی در نهایت به خاطر محبت به محمد و آل محمد (علیهم السلام) مورد عفو قرار می‌گیرند.

✍️محمد تقی تقی پور
ادامه…
قسمت هشتم


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *