کمپین بین المللی دعا فقط برای یک نفر با تولیدات رسانه ای در زمینه ی ترویج فرهنگ مهدویت و انتظار فعالیت میکند

مقام اولوالعزم بودن پیامبران به دلیل پذیرفتن ولایت حضرت مهدی (عج) تثبیت شد

مقام اولوالعزم بودن پیامبران به دلیل پذیرفتن ولایت حضرت مهدی (عج) تثبیت شد

معرفت به نورانیت امام عصر (عجل الله فرجه)

حضرت امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: «مراد نقض عهدی است که در عالم ذر از خلایق گرفته شد و یک بار هم پیغمبر (صلی الله علیه وآله) یا در روز عید غدیر، برای ولایت و خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ائمه (علیهم السلام) از مسلمانان پیمان گرفتند »
برای اینکه این عهدنامه در عالم «ذر» محفوظ بماند و ضایع نگردد، خدای متعال تمام این صحیفه‌ها را به فرشته ای از فرشتگان مقرب به عنوان امانت داد. علت انتخاب این فرشته برای این مقام، این بوده که او محبت وافری به انوار مقدس اهل البیت (علیهم السلام) داشت، در روایت آمده است: «لأن الله عزوجل لماأخذ المیثاق له بالربوبیه و لمحمد بالنبوه و لعلی بالوصیه اصطکت فرائص الملائکه».
«وقتی که خداوند برای خودش به ربوبیت و برای حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) به نبوت و برای حضرت علی (علیه السلام) به وصایت پیمان می‌گرفت، تمام ارکان وجودی ملائکه به لرزه در آمد».
«ولم یکن فیهم أشد با محمد و آل محمد صلی الله علیه وآله منه».
«اولین کسی که در اقرار و ارادت شتاب کرد، همین فرشته بود، شدت حب به محمد و آل محمد (علیهم السلام) در هیچ ملکی به اندازه این فرشته نبود؛ به همین خاطر خداوند او را انتخاب کرد و میثاق را برای او قرار داد و او روز قیامت به عنوان امانت دار و کلیددار خزائن پیمانها حاضر می‌شود. خداوند به احترام این دوستی، او را انتخاب کرد و به او فرمان داد که عهدنامه‌های خلق در نزد او به امانت باشد. او نیز از شدت محبت و ارادت به این انوار مقدس، همه صحیفه‌ها را در سینه اش قرار داد».
این فرشته همین طور در میان فرشتگان با عزت و احترام بود تا این که موقعی فرا رسید که خداوند خواست اوامر و طاعات خویش را ظاهر فرماید و مشخص کند که چرا بر اطاعت محمد وآل محمد (علیهم السلام) پیمان گرفته شده است. چون بنا بود که این امر (عظمت انوار مقدس) در میان موجودات آشکار شود، حکمت حق اقتضاء نمود که آدم (علیه السلام) را به این دنیا بیاورد. حضرت آدم (علیه السلام) نخستین مظهر از مظاهری است که در او نور محمد و آل محمد (علیهم السلام) جلوه گر شد؛ یعنی، او مبدأ حجتهای الهی گشت، همچنان که مبدا نوع انسانی نیز ایشان است. او را ابوالبشر نامیدند؛ چون انوار الهی در صلب او به ودیعت گذارده شده بود. از این رو دارای شرافت خاصی گشت و تا آن جا مقام و منزلت یافت که مورد تعظیم و احترام فرشتگان قرار گرفت (رجوع شود به آیه شریفه «فقعوا له ساجدین»).
در این باره حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) می‌فرمایند که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) که فرمودند: «ای بندگان خدا زمانی که جناب آدم (علیه السلام) مشاهده کرد که نورهایی از پشت او بیرون می‌آید، عرض کرد که پروردگار، این نور چیست؟
خداوند فرمود که این انوار اشباحی هستند (محمد و اهل بیت اش علیهم السلام) که از شریف ترین بقعه‌های عرش می‌باشند که به پشت تو منتقل نمودم و چون تو جایگاه آن انوار شدی، به سبب وجود آن نورها به ملائکه امر نمودم تا تو را سجده کنند. آدم عرض کرد که خداوندا، آن اشباح را بر من جلوه گر ساز. خطاب رسید که به ساق عرش نظر کن! جناب آدم صورت انسان‌هایی را دید. سوال نمود که ایشان چه کسانی هستند؟ خداوند فرمود که ایشان برترین اشباح و بالاترین مخلوقات من هستند».
طبق روایات، سجدۂ فرشتگان به سوی آن نوری بود که در صلب جناب آدم (علیه السلام) بود. مثل این که وقتی ما الآن به طرف قبله و کعبه سجده می‌کنیم، معنای اش این نیست که کعبه شریک خداست؛ بلکه سمتی است که خدا برای عبادت قرار داده و آن بیت، به خدا نسبت داده می‌شود؛ چرا که خدای تعالی از داشتن جسم مکان منزه است. خدا به خاطر وجود نشانه و گم نشدن راه، آن خانه را، خانه خود قرار داده و به این واسطه کعبه را نشانه عبودیت خویش قرار داده و به آن شرافت و ارزش بخشیده است.
از این مطلب می‌توان استفاده کرد که در این دنیا هم هر خضوع و عبودیتی که ما برای ائمه اطهار (علیهم السلام) اظهار می‌داریم، نه از باب شرک؛ بلکه از باب اطاعت امر خداوند تبارک و تعالی است.
همانند عبادتی که فرشتگان با سجده بر آدم به انجام آن مکلف شدند.
چون حضرت آدم (علیه السلام) حامل نور اهل بیت (علیهم السلام) بود، سزاوار این شد که مورد تکریم قرار گیرد و همچنین هر مؤمنی که خانه دل اش را مأوای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود قرار دهد و قلب اش را بیشتر به یاد مولای اش مشغول گرداند، سزاوار احترام سماواتیان خواهد شد.
چنان که هر پیغمبری که محبت اش به محمد و اهل بیتش (علیهم السلام) در عالم ذر و عالم دنیا بیشتر بوده مورد لطف ویژه حق تعالی قرار گرفته است.
ذیل آیه ۶۷ سوره طه؛ «فأوجس فی تفسیر خیفه موسی».
از حضرت امام صادق (علیه السلام) پرسیدند که چرا حضرت موسی (علیه السلام) وقتی سحر ساحران را مشاهده نمود، ترسید (که مبادا مردم بین سحر ساحران و معجزه او فرقی نگذارند و امر بر ایشان مشتبه گردد) ؛ ولی با این که حضرت ابراهیم (علیه السلام) را در منجنیق نهاده و به سوی آتش بسیار عظیمی پرتاب کردند، ایشان وحشت نکردند و نترسیدند؟
حضرت فرمودند: «چون در صلب حضرت ابراهیم (علیه السلام)، انوار مقدس حجتهای خدا بود و به آنها اعتقاد و اعتماد داشت؛ ولی حجت خدا در صلب حضرت موسی (علیه السلام) نبود و به همین سبب ترس، او را فرا گرفت ».
‌نگاهی به داستان حضرت آدم (علیه السلام)
🔸حضرت آدم (علیه السلام) قبل از آن که به این دنیا هبوط کند، در آن مقامی که در بهشت داشت، به منظور تجدید عهدش با فرشته مقرب که حامل بیعتها بود، مصافحه می‌کرد؛ زیرا حضرت آدم (علیه السلام) در عالم ذر پیمان بسته بود که از این انوار مقدس اطاعت کند و آنها را دوست بدارد. ایشان را نافرمانی ننماید. در برابر مظاهر حق تعالی توجه و خضوع داشته باشد.
🔸چنان که فرزندان صالح و مؤمن جناب آدم (علیه السلام) در دنیا به خاطر عهدهایی که به ولایت و محبت اهل بیت (علیهم السلام) بسته بودند، به تبعیت از پدرشان هر روزه با توجه قلبی به امام زمان شان ارادت می‌ورزند.
🔸هنگامی که حضرت آدم (علیه السلام) به خلقت خویش نگاه کرد، مشاهده فرمود که حق تعالی به او کرامت عنایت فرموده و از روح خود در او دمیده و سجدۂ فرشتگان را متوجه او قرار داده تا آنجا که اسماء و حقایق اشیاء را به وی تعلیم نموده و او را خلیفه خویش در زمین نامیده. در آن هنگام، فرشتگان اعتراض کردند و گفتند که خدایا، در زمین کسی را قرار میدهی که فساد و خونریزی برپا می‌کند، در حالی ما برای حمد و تقدیس و عبادت هستیم.
🔸آنان در این اعتراض متوجه نشدند، که محال است خلیفه خدا فساد و خونیزی کند. خداوند متعال به خاطر این مطلب، فضیلت و بزرگی جناب آدم (علیه السلام) را به فرشتگان شناساند و اسمای الهی را از آنها پرسید و آنها نتوانستند جواب بدهند، ولی حضرت آدم (علیه السلام) چون اسمای الهی را آموخته بود. بیان نمود و عجز و ناتوانی فرشتگان ظاهر شد، در نتیجه گفتند:
«ولا علم لنا إلا ما علمتنا». [۱]
«خدایا، ما را دانشی نیست، مگر آن چه را تو به ما آموخته ای».
🔸آن گاه خدای تعالی اراده فرمود و فرشتگان را به تکریم حضرت آدم (علیه السلام) مکلف نمود که برای عبودیت خدا به سوی خلیفه الله، آدم ابوالبشر، توجه نمایند. از طرفی چون حضرت آدم (علیه السلام) به این همه مفاخر و جلالت نگاه کرد، فکر کرد که همه این عنایات به واسطه کرامت و شرافت خود اوست و این چنین دریافت که در عرصه گیتی نظیر و همتایی برای او از جهت بزرگی نیست و کرامت‌های الهی، فقط به او اختصاص یافته است.
🔸البته نظر بعضی از بزرگان این است که نه بدان جهت بوده که این بزرگوار فخری نموده باشد؛ بلکه از این باب که:
«و أما بنعمه ربک فحدث ». [۲]
«نعمت پروردگار را بازگو کن».
چون کسی نبود که این نعمت‌ها را با او بازگو کند، به خاطر همین با خود گفت و گو می‌کرد و در دل خیال مینمود که چنین است.
🔸حق تعالی خواست که به او حقیقت مطلب را بفمهاند که این عنایات و مفاخر که به تو داده شده، فقط به خاطر آن نور درخشانی است که در صلب تو گذاشته شد. نظر به این که حضرت آدم (علیه السلام) به اصل خود و عهدهای خویش برگردد و یادآور دوران عالم ذر شود:
«و لقد عهدنا إلی آدم من قبل فنی و تجد له عزما». [۳]
«ما قبل از این با آدم (علیه السلام) عهد بسته ایم که باید مطیع و عبد محمد و اهل بیتش (علیهم السلام) باشد؛ اما در یادش نماند و برای او عزم و اراده ای نیافتیم».
«فثبتت لهم النبوه و أخذ المیثاق علی أولی العزم أننی ربکم و محمد رسولی و علی أمیر المؤمنین و أوصیاؤه من بعده ولاۀامیری و خزان علمی ع وأن المهدی أنتصر به لدینی و أظهر به دولتی و أنتقم به من أعدائی و أعبد به طوعا و کرها قالوا أقررنا یارب وشهدنا ولم یجد آدم و لم یقر فثبت العزیمه لهؤلاء الخمسه فی المهدی و لم یکن لآدم عزم علی الإقرار به». [۴]
«برای اثبات این مطلب، خداوند از پیامبران اولوالعزم پیمان گرفت که من پروردگار شما هستم و محمد (صلی الله علیه وآله)، و پیامبر (صلی الله علیه وآله) و علی (علیه السلام)، امیر المؤمنین بوده و جانشینان او، صاحب ولایت و خزانه دار علم من خواهند بود.
🔸 مهدی کسی است که توسط او دینم را یاری می‌کنم و دولتم را ظاهر می‌سازم و به واسطه او از دشمنانم انتقام می‌گیرم و به واسطه وی، خلایق، با اشتیاق در زمین بندگی خواهند کرد.
همه آنها گفتند که پروردگارا، به همه این مطالب اقرار داریم؛ ولی حضرت آدم (علیه السلام) در مرحله اول نه انکار کرد و نه اقرار نمود. از این رو، مقام اولوالعزمی برای پیامبران به دلیل پذیرفتن ولایت حضرت مهدی (علیه السلام) تثبیت شد و حضرت آدم (علیه السلام) به دلیل تأمل ورزیدن آن را دارا نگشت.
———-

[۱]: ۱۱۶سوره مبارکه بقره آیه شریفه ۳۲
[۲]: سوره مبارکه ضحی آیه شریفه ۱۱
[۳]: سوره مبارکه طه آیه شریفه ۱۱۵
[۴]: ۱۱۹ -بصائر الدرجات، ص ۷۰ – الکافی، ج ۲، ص ۸

محمدتقی تقی پور

ادامه…
قسمت پنجم


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *